۱۳۹۲/۰۸/۲۵

ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر

ما برای تامین منافع نسل های آینده چنان محرومیت های وحشتناکی به نسل حاضر تحمیل کردیم که یک چهارم از طول عمر متوسطش کم شده . برای دفاع از موجودیت کشور ناگزیر از اقدامات استثنایی و تصویب قوانین ویژه مرحله گذار شدیم که از هر نظر با اهداف انقلاب منافات دارد . سطح زندگی مردم از قبل از انقلاب پایین تر است ؛ شرایط کار سخت تر، ضوابط و قوانین غیر انسانی تر، و بهره کشی از نیروی کار کارمزدی از شرایط کار باربرهای بومی در مستعمرات بدتر است . ما سن مجازات اعدام را پایین آوردیم و به دوازده سال رساندیم . قوانین جنسی ما از قوانین جنسی انگلستان هم سفت و سخت تر است . پرستش رهبر در کشور ما از حکومت های دیکتاتوری ارتجاعی بیزانس هم شدیدتر است . مطبوعات و مدارس ما میهن پرستی کورکورانه ، نظامی گری، جزم اندیشی، کنفورمیسم و جهل را پرورش می دهند . قدرت مطلقه حکومت نامحدود است و در تاریخ نظیر ندارد . آزادی مطبوعات ، آزادی عقیده و آزادی فعالیت سیاسی چنان ریشه کن شده که انگار اعلامیه حقوق بشر هرگز وجود نداشته . ما عظیم ترین دم و دستگاه پلیس را راه انداختیم که به پیشرفته ترین سیستم علمی برای شکنجه جسمانی و روانی مجهز است . با خبر چین هایی که به یک سازمان سراسری تبدیل شده اند . ما توده های ناراضی کشور را به ضرب شلاق به سوی سعادت انتزاعی آینده می بریم که هیچکس غیر از خودمان نمی تواند آن را ببیند . چون نیروی این نسل به پایان رسیده ، در جریان انقلاب به پایان رسیده بود ؛ چون خون این نسل را مکیده اند و غیر از یک تکه گوشت قربانی نالان و کرخت و دل مرده چیزی از آن باقی نمانده .... اینها نتایج کارهای نتیجه بخش ماست . تو اسمش را گذاشتی اخلاقیات طرفدار زنده شکافی . گاهی به نظرم می آید که این آزمایشگرها پوست قربانی را کندند و با گوشت و ماهیچه و اعصاب لخت رهایش کردند ...

ظلمت در نیمروز
آرتور کوستلر
ترجمه مژده دقیقی
صفحه 154

هیچ نظری موجود نیست: