هر آدمی در هر لحظه عمرش مجموعه ای است از تمام آنها كه بوده و تمام آنها كه خواهد شد .
اسكار وايلد
اسكار وايلد
در مورد خودمان اين را چه موقع می فهميم ؟ وقتی تمام آنها كه بايد بشويم شده باشيم . يعنی بعد از پايان ، آنطرف خط زندگی . حالا كه هنوز در راه هستيم ... ما انسانها زبان را اختراع كرده ايم تا زمان را تقسيم كنيم ، تا با تقويم به آشفتگی و آشوب وجودمان پايان دهيم تا از يك رودخانه زيبا و باشكوه ، كانال بتونی زشتی برای بهره برداری بسازيم ، با زمان زندگی مان را مفيد می كنيم اما از ريخت می اندازيمش . با زمان ميان ديروز و فردايمان فاصله می گذاريم تا به رغم آنهمه آدم كه بوديم و خواهيم بود هويتی يكه و آرمانی برای خودمان ابداع كنيم . هويتی كه جدا از خواست ما فقط نمايشگر زشتی هايمان می شود . ما استاد از شكل انداختن زيبايی هايی شده ايم و شاعران واپسين آوای محزون زيبايی ...
۱ نظر:
باز هم عالي! هرچندميدونم دير رسيدم به موقع اين عكاسها كه گذاشتي رو وبلاگ
ارسال یک نظر