۱۳۹۴/۰۱/۱۴

کمونیسم رفت ، ما ماندیم و حتی خندیدیم

ما ملت عجیبی هستیم با تمام تناقضات قابل درک و فهم و گاهی غیر باور ... ملتی هستیم که هنوز سیستمی که در آن بسر می بریم رو نمی شناسیم یا شاید خودمون رو زدیم به اون راه که انگار اتفاقی نیوفتاده و همه چیز درسته به قول اون خواننده " همه چی آرومه من چقدر خوشحالم!!!" این کتاب "کمونیسم رفت ، ما ماندیم و حتی خندیدیم "حس مشترکی رو القا کرد که ما دچار همون کلاف سردرگمی هستیم که سیستم بر زندگی و حریم خصوصی ما پیاده کرده حس سکون فرساینده ای که همواره ادامه داره و در واقع زندگی رو باید تحمل کرد و نمی توان ازش لذت برد ... منظورهمون حکومتهای توتالیتری هست که آدمها رو مجبور می کنه با سیستم در ارتباط باشن و راه گریزی هم نداشته باشن ... این سیستم درباره جزئیات روزمره زندگی ما تصمیم میگیره اینکه چی بخوریم و بپوشیم و چطور زندگی کنیم و من به این نتیجه رسیدم که شهروندان معمولی هم آلوده سیاست شدن همه سیاسی شدن و حرفهای سیاسی میزنن . تقصیری هم ندارن مجبورن . اگه اونها به سیاست کاری نداشته باشن سیاست با اونا کار داره
متن کتاب پر از حس همدردیه پر از تجارب مشترک با این نوع سیستم که در واقع ما هم در همین نوع سیستم در حال زندگی هستیم فقط از نوع کمونیسم مذهبی! 
متن زیر برگرفته از کتاب است: 
ما میان دو دسته از ارزشها گیر کرده ایم ، بر اساس ارزش های دسته اول گدایی کلا ممنوع است؛ و بر اساس ارزش های دسته دوم گدایان محصول سیستم کاپیتالیستی هستند . برای همین درست نمی دانیم با آنها چطور برخورد کنیم . موسساتی هستند که کارشان رسیدگی به این مسئله است ولی این موسسات هم درست عمل نمی کنند.کارمندان خدمات اجتماعی دیگر دنبال کار را نمی گیرند . چون علیرغم برنامه های خوب؛ بودجه ندارند. قضات دنبال کار را نمی گیرند چون این متکدیان معمولا راه دیگری را برای بقا ندارندو تعدادشان هم نسبتا محدود است . ما مرددیم چون قرار نیست آنها را ببینیم ؛قرار نیست چنین کسانی وجود داشته باشند .در مقولات قوانین سوسیالیستی هیچ اشاره ای به تکدی نشده ، فقط از "زندگی انگلی " یاد شده است . در مقولات اخلاق سوسیالیستی اثری از امور خیریه نیست . بنابراین اگر افراد متکدی رسما وجود ندارند ، خیریه هم رسما نمی تواند وجود داشته باشد . و یا آنها در مدرسه به ما یاد نداده بودند که انگل ها و سرباران اجتماع از بدترین آفات اجتماع هستند ؟در کشورهای کاپیتالیستی کار آسان تر است . وجود متکدیان نشانه بی عدالتی اجتماعی، فاصله طبقاتی ،و بی توجهی جامعه است . تفاوت در این است که مردم در آنجا هرگز آن توهمی را که ما با آن بزرگ شدیم را نداشته اند، این توهم که همه با هم مساویندو اینکه " ارزش انسان در جامعه سوسیالیستی از همه چیز بالاتر است". از طرف دیگر وقتی بیش از نیمی از جمعیت شاغل در مرز فقر زندگی می کند ، این فقط یک معجزه است .( و در غرب هیجکس نمی تواند علت آن را درک کند)که ما متکدیان بیشتری نداریم. در موقعیتی که آرمان های سوسیالیستی آشکارا داشت نابود می شد, با اقتصاد رو به زوال- و به هنگامی که مردم فقیر حتی اگر هم می خواستند نمی توانستند کار کنند چون نرخ بیکاری از 14 درصد هم گذشته بود . تکدی کاری کاملا اخلاقی بود .

هیچ نظری موجود نیست: