۱۳۸۹/۰۷/۲۱




بانو مرضیه در گذشت
http://tahrirblog.persiangig.com/More/raftam-ke-raftam.jpg


آبشاريست صدايت كه فرو ميريزد خنكاي همه زيبايي ها را به كوير شب تنهايي ها بوسه باران است كه فر و مي چكد از پنجره خاطره ها يم و مرا مي برد آنجا به همان كوچه مهتابي و آن خانه كه پربود ز آواز تو و بوي اقاقي ها نت صبح است صدايت كه چو آن كولي خندان نسيم لب هر پنجره اي ميخواند نغمه شاد قناري ها را آفتاب است صدايت كه دراين تيره ترين شب همه را سوي سحر ميخواند بوسه باران است مخمل برگ گل اطلسي است يا در اين سردترين موسم سال شعله اي گرم ز فروردين است سبزه را مي شكفد باع را مي رويد ابر را مي بارد دل تنهاي مرا سوي وطن ميخواند در گلوي تو چه خوش مي رقصد باد با هلهله اش ابر با چك چك بارانهايش باغ با همهمه چلچله هايش و سحر با نفس گر م اقاقي هايش ... 
بانو مرضیه (اشرف السادات مرتضايى ) در سن هشتاد و پنج سالگی به علت ابتلا به بیماری سرطان در پاریس در گذشت
این روزها خبرها یکی از یکی دیگر تلخ تر و جانسوز تر است هنرمندان - این زندگی درگذشته ما یک به یک از دستمان میروند و فقط آهی جانسوز بر دل ما میگذارند تک ستاره های هنر یک به یک در آسمان هنرموسیقی افول میکنند و شب ما سیاه تراز سیاه میسازند 


زندگينامه
مرضيه در سال ۱۳۰۴ در تهران بدنيا آمد. پدر و مادرش از يك خانواده هنردوست بودند و هنرمندانى از قبيل مجسمه‌ساز، نقاش و مينياتوريست و موسيقى‌دان در فاميلش زياد بودند. اما مادرش بود كه بطور خاص او را تشويق به خواندن كرد و در همه دوران زندگى‌اش از او پشتيبانى مى‌كرد.
وى در مصاحبه‌اى درباره خود گفته‌است:
«درزمانى كه خانواده‌هاى ايرانى به ندرت فرزندان دخترشان را براى تحصيل علم مى‌فرستادند پدر من با وجود كه يك فرد روحانى بود مرا تشويق به آموزش تحصيلات مرسوم زمان نمود. وقتى كه من آغاز به خواندن كردم خواننده شدن براى زنان خيلى غير عادى بود و درعين حال يك خواننده در آن زمان بايد هم دانش مدرسه‌اى مى‌داشت و هم دانش كلاسيك موسيقى و هم چنين يك صداى خوب. در ضمن استادان موسيقى زيادى بايد صداى او را تأئيد مى‌كردند و همچنين تئورى موسيقى را بايد بخوبى مى‌دانست. من سالهاى زيادى را به آموختن در زير نظر استادان بزرگ موسيقى ايرانى گذراندم پيش از اينكه شروع به خواندن كنم.
مرضيه در سال ۱۹۴۲ (۱۳۲۲ خورشيدى) به جهان هنر موسيقى وارد شد. نخستين بار در يك تئاتر كه نمايشنامه شيرين و فرهاد را اجرا مى‌كرد (تئاتر باربد) در نقش شيرين بازى كرد.اين نمايش ۳۷ شب روى صحنه بود كه براى او يك موققيت بزرگ و سريع به بار آورد و با استقبال زياد مردم مواجه شد.
مرضيه به سرعت نظر استادان موسيقى را به خود جلب كرد و نخستين زنى بود كه توانست در برنامه گل‌ها آواز بخواند مرضيه در حدود ۱۰۰۰ آواز در دوران شكوفايى هنريش خواند كه در ارتقاى موسيقى ايرانى بسيار اثرگذار بود.
پس از انقلاب
مرضيه در سال ۱۳۷۳ از ايران به خارج كشور رفته و در فرانسه به تشويق دوستانش مريم و هدايت‌الله متين‌دفترى پناهندگى گرفت. او در انجا به شوراى ملى مقاومت ايران اعلام پيوستگى كرد و در سفرهاى گوناگون به كشورهاى مختلف كنسرت‌هاى زيادى داد. در اين دوران او با هنرمندان معروف و شاعران و آهنگسازان و نوازندگان مشهورى چون محمد شمس و شاپور باستان‌سير و عماد رام و محمد على اصفهانى و اسماعيل وفا يغمايى و راس پاپل و حميدرضا طاهر زاده كارهاى متعددى ارائه نموده‌است.(منبع ویکی پدیا)

 خداوندا به جناب عزرائیل بفهمان که انسانهایی غیر از هنرمندان  نیز در این مملکت زندگی می کنند که لیاقت یکروز زنده ماندن را ندارند .....
به تمامی هنرمندان و هنردوستان مخصوصا دوستداران موسیقی ایرانی درگذشت بانو مرضیه را تسلیت می گویم

۱ نظر:

Unknown گفت...

کاملا"موافقم...نمیدونم واقعا"چرابایدآدمهایی ازاین دنیابرن که وجودشون نعمته و...؟؟؟
منم درگذشت بانومرضیه روبه همه تسلیت میگم.