۱۳۸۹/۰۶/۰۷

یک فنجان قهوه ...




گاهی با خودم كلنجار می روم كه هدفم از نوشتن در واقع يكجور فكر كردن به آدمهای دور و برم باشه نه اينكه مثلا" يك چيزی نوشته باشم ... بايد آدمها را از روی رفتارشان ، از روی حرفهايی كه می زنند و حرفهايی كه نمی زنند بشناسم . گرچه می دانم كه گفتن كلمه ای در يك لحظه بخصوص ، نتيجه چند ماه فكر كردن است و اين را هم خوب می دانم كه برخورد ناگهانی آدمها در خيابان چيزی جز يك برخورد ناگهانی نيست . شناختن ذات آدمها كار راحتی نيست و دو آدمی كه همديگر را نمی شناسند بعيد است پس از نوشيدن فنجانی قهوه در كنار شعله ای كه سرخ می سوزد به شناختی از يكديگر برسند ... در حقيقت زندگی پيچيده تر از آن است كه در فاصله نوشيدن فنجان قهوه و خوردن برشی از كيك آن را بشناسيم و به خاطر همين پيچيدگی است كه شادی و غمهای ما آدمها در هم آميخته شده است . آلن دوباتن نويسنده انگليسی توی كتابش اگر اشتباه نكنم « تسلی بخشی های فلسفه » نوشته بود :
" نه هر چيزی كه سبب می شود احساس بهتری پيدا كنيم خوب است و نه هر چيزی كه ما را می آزارد بد است " آره راست می گه آلن دوباتن ... آنچه مهم است در واقع به نظرم آنچه بايد اهميت داشته باشد اين است كه ما آدمها معنای آرامش را درك كنيم و به دنبال چيزهايی برويم كه خنكای مرهمی باشد بر شعله زخمی ...

۱۳۸۹/۰۶/۰۳

شجریان صدای زندگی مردم ایران است ...





عبدالجبار کاکایی: 
شجریان صدای زندگی مردم ایران است

موسیقی ما - عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرای مشهور دریادداشتی که در سایت خود منتشر کرده به تمجید از استاد شجریان پرداخته است .

کاکایی دریادداشت خود نوشته است :محمد رضا شجریان صدای زندگی مردم ایران است . تلاطم نفس او در دستگاههای موسیقی سنتی ،فراز و نشیب تاریخ کهنسال ماست . آیینه تمام نمای باورهای عارفانه حافظ و اندیشه های عاشقانه مولانا صدای محزون اوست . فرصت تامل های عمیق در شعر فارسی از سوی نسلها حاصل پنجره ی حنجره ای ست که به آفاق ایران و سرزمینهای فارسی زبان باز شده است . به عدد روزهای عمرم با طنین محجوب این صدا زندگی کرده ام . دوست داشتن و محروم شدن از دعای ربنای او هزینه ی است که مثل هزینه های دیگر باید به کسانی بپردازیم که سنگینی بار جهالتشان روی دوش عاقلان و هوشیارن این روز ها احساس می‌شود .

آنچه مهم است، خرد جمعی ایرانیان است که میل به زیبایی و صدای زیبا دارد و بی اعتنایی به این میل ،از سوی هر کسی نابخردانه است.

چنگ انداختن به صورت موسیقی و صدای ایران دور باطل دیگری ست که فرجامی جز پشیمانی ندارد. برخی صحنه گردانان عرصه فرهنگ و هنر و سیاست گویی از زیبایی و عقل و آرامش به ستوه آمده اند و آنچه که خداوند از آنها دریغ کرده است در صورت و صدای رقیب نمی توانند ببینند .

صدای شجریان رنجنامه ی تاریخ سیاسی ایران در صد سال اخیر است .خاموش کردن این زمزمه ممکن نیست که طنین آن در یادگاران پرشکوه معماری و فرهنگ و هنر ما پیچیده است .

رنگ ریای این قوم آینه ی صدای استاد شجریان را نخواهد پوشانید که :

آینه ای رنگ تو عکس کسی ست تو ز همه رنگ جدا بوده ای


* شعری از احد چگینی تقدیم به استاد شجریان
 
                                                   "ربنایت "نردبانی تا خدا
این گلو، این حنجره داودی ست
بی تو دل در معرض نابودی ست  

بوی باران میدهد لحن صدات
زائرم، برگشته از صحن صدات

"ربنایت" ،دست اسرافیل ،سور
ابتدای لحن باران است و نور

"ربنایت "ریشه دارد در دلم
ساغری از شیشه دارد در دلم

در ته مغرب تو گویی آفتاب
سر بر آورده ست با جامی شراب

"ربنایت "نردبانی تا خدا
پله پله میرود بی انتها

می تراود ماه در آیینه ها
"ربنایت" می تپد در سینه ها

سینه صافی میشود در نور ماه
ازته دل میکشد آیینه آه:

"ربنایت" ریشه دارد در بلال
ریشه در سرچشمه ای پاک زلال

"ربنایت" را بگو ما تشنه ایم
ما برای لحن دریا تشنه ایم

اجرای " ربنا " توسط افتخاری ...



ایمیل وارده که عیناً نقل می شود : نظر يک كارشناس موسيقی درباره پيشنهاد اجرای "ربنا" توسط افتخاری
سلام ، من يك كارشناس موسيقی هستم و درباره فرمايش استاد عليرضا افتخاری برای اجرای ربنا توضيحاتی رو ميخوام خدمت حضرت استاد و مردم عزيز عرض كنم : آقاي افتخاری فرمودند كه رهبر اجازه بدند ربنا رو ايشون بخونن! اجازه رهبر هم دست شماست قربان ! اما با كدام صدا وسعت صوتی و تكنيك آوازی؟ چرا در سنی كه داريد چنين حرفهايی را ميزنيد كه موسيقيدانان ايران به شما بخندند؟ آخرين نتی كه حنجره شما توان اجرای آن را داشت نت سل بودكه در اثر مقام صبر استاد پرويز مشكاتيان به سختی اجرا كرديد شما در اجرای آثار تكنيكی چنان مشكل داشتيد كه سال ٧١ آهنگساز همان اثر را به مرحوم ايرج بسطامی سپرد و اجرای استادانه بسطامی همه را به تحسين واداشت،درحاليكه ربنا از نت سی بمل شروع ميشود و اوجش به نت می ميرسد ( يعني يك ششم بزرگ بالاتر از آخرين توان صوتی شما ) شما توان تكنيكی خواندن يك نت زينت را نداريد درحاليكه ربنای شجريان سراسر نتهای زينت و پاساژهای آوازی دارد و از همه مهمتر فالشی بلفطره صدای شماست كه مردم هنرشناس ايران هرگز آن را نميتواند جايگزين صدای رويايی محمدرضا شجريان كنند و بهترين گواه فالش بودن شما اين كه درطول ٣٠ سال فعاليت حتی يك كنسرت هم اجرا نكرديد . چون توان اجرای زنده نداريد و تنها با امكانات استوديويی صدای شما قابل پخش است . آيا تمسخر ايميتاسيون ضعيف شما از استاد ايرج توسط مردم در دهه ٧٠ ويا اجرای افتضاح آثار زيبای تجويدی و خرم را كه پيش تر مردم با صدای دلكش و ... شنيدند كافی نبود؟ چرا راه دور برويم؟ بجای رقابت با شجريان در اثر ربنا آهنگ "خواهم كه بر مويش" و "وصل مشكل شيدا" كه توسط هم شما و هم شجريان اجرا شده گوش كنيد و از دختر هنرمندتان خانم آوا افتخاری كه نوازنده چيره دست ويلن است قضاوت بخواهيد ! ايرج درحالی كه آثاركلاسيك راديوگلها را اجرا ميكرد بخاطر تكنيك بينظير و رفلكس حنجره اش وقتی برای فيلم های عاميانه ميخواند موردتحسين همگان بود . چرا كه آن تكنيك ناب را از محافل هنری به سفره دلهای مردم می آورد. اما شما كمبودهای تكنيكيتان را آنقدر كاست كرديد تا تيراژتان به ٥٠٠٠ نسخه رسيده است آقاي افتخاری ! همان خواننده كوچه بازاری صداوسيمايی باش و بيش ازين خودت را مسخره خاص و عام نكن !!!!!!

۱۳۸۹/۰۵/۳۱

روزگاریست شیطان فریاد می زند :
آدم پیدا کنید ،  سجده خواهم کرد ...........